با مرگ کریم خان زند (۱۱۹۳ه.ق)، جدال بر سر جانشینی وی میان سران ایل زند و نزدیکانش آغاز شد و هر یک در مقطع کوتاهی با غلبه بر رقبا، زمام امور را در دست گرفتند. جانشینان کریم خان هیچ گاه در حد و اندازه وی نبودند و هرگز قادر به تثبیت قدرت خود نشدند و نابسامانی و درگیری های مداوم شرایط را بیش از پیش بغرنج می کرد. این شرایط موجبات ظهور قدرت جدیدی خارج از ایل زند را فراهم کرد. آغا محمدخان قاجار، فرزند محمد حسن خان قاجار که بدست عادل شاه افشاری، مقطوع النسل شده و بدنبال شکستی که حاصل زد و خوردهای بین محمدحسن خان و خان زند بود به عنوان گروگان در دربار زندیه تحت نظر بود، با استفاده از فرصت به دست آمده پس از مرگ کریم خان توانست از دست خاندان زند بگریزد و با وحدت بخشیدن به ایل قاجار به یگانه مدعی جدی سلطنت تبدیل شود. آغا محمد خان که کینه ی خاندان زند را سال ها در دل داشت و ذاتاً جلدی مردی تند خو و بی رحم بود در دربار کریم خان رموز مملکت داری را آموخته و از نزدیک به احوال روحی رجال و درباریان آن زمان و اسرار قوت و ضعف دولت زندیه به خوبی واقف بود. وی در گرگان به برادرانش پیوست و زمام امور گرگان را در دست گرفت و نظاره گر هرج و مرج فارس بود تا فرصتی مناسب برای اجرای مقاصد خود بیابد. در نهایت نبرد های میان وی و لطفعلی خان زند، واپسین حکومتگر خاندان زند که بیش از دیگران به کریم خان دارای شباهت بود، آغاز گردید و آغامحمد خان در طی چند مرحله نبرد و تمسک به خیانت حاجی ابراهیم خان کلانتر به لطفعلی خان، با تصرف شیراز و در آخر کرمان در شعبان سال هزار و دویست و نه هجری به کار زندیان پایان بخشید. بدین گونه سلطنت از ایلی به ایل دیگر انتقال یافت و قاجاریان جانشین زندیان در ایران شدند. (شمیم، 1387: 31-38).

 

3-4-4-2- دوره­ی اول سلطنت قاجاریه

1-3-4-4-2- آغا محمد خان: تثبیت قدرت (۱۲۱۰-۱۲۱۱هجری قمری)

آغا محمد خان جنگاوری برجسته بود که در طول دو دهه بخش عمده سرزمینی را که زمانی در اختیار صفویه بود، به زیر فرمان خود درآورد. وی پس از فتح کرمان، قصد تسخیر گرجستان کرده و پس از پرداختن به امور گرجستان عزم تهران نمود و به سال ۱۲۱۰هجری قمری در تهران تاج گذاری کرد. گام بعدی آغامحمد خان حمله به خراسان بود که در آن زمان تحت تسلط شاهرخ میرزا آخرین بازمانده افشاریه قرار داشت و با پیروزی خان قاجار و شکنجه و سرانجام مرگ شاهرخ میرزا همراه بود (خورموجی، ۱۳۴۴: ۲/ ۹) تنها دلیل حمله به گرجستان همزمانی قدرت گیری قاجارها با دوره­ای بود که ایران در حال وارد شدن در محاسبات دولت­های اروپایی می­شد و کاترین کبیر و جانشینانش می­خواستند بر گرجستان که تحت حاکمیت مسیحیان بود و خان نشین های قفقاز که تحت کنترل مسلمانان بوده استیلای کامل خود را برقرار سازند. در حالی که این مناطق سرزمین هایی بودند که زمانی تحت حاکمیت صفویه قرار داشت و آغا محمد خان و قاجاریه مدعی آن بودند. آغا محمد خان فاجعه کرمان را در تفلیس تجدید نمود و برای عبرت سایر امرای قفقازیه یا جلب محبت مسلمانان آن ناحیه و یا اصولا بنا بر تعصب مذهبی که داشت حکم به قتل عام و تاراج اموال مردم تفلیس داد» (شمیم، ۱۳۸۷: ۳۹) سرانجام طی مرحله­ی دوم حملات به گرجستان خان قاجار در بیست و یک ذی الحجه سال ۱۲۱۱هجری قمری توسط دو تن از خدمتکارانش به قتل رسید (خورموجی، ۱۳۴۴: ۲-10). آغا محمد خان فرمانروایی قدرتمند و در عین حال بی رحم بود که روش هایش یکپارچگی، امنیت و تجارت را تقویت و از شورش­های ایلی و دیگر مظاهر فروپاشی جلوگیری می کرد. ت یکپارچه سازی مجدد آغامحمد خان قاجار در بستر زمان به جنگ های داخلی که عمدتا ایلاتی بود و زوال اقتصادی که مشخصه ی قرن هجدهم بود، پایان داد. تجار در کنف حمایت وی از آفات مصون بودند و در اواخر سلطنت امور تجارت از هر طرف رو به ترقی نهاد. اهالی ملک به حکم نصفت و قطاع الطریق از بیم ت او بر جاده ی صواب و منهاج استقامت می رفتند و حمایت اهل زراعت و فلاحت را فقط نام وی کفایت بود» (شمیم، ۱۳۸۷، ۴۶).

 

2-3-4-4-2- فتحعلی شاه: تداوم سلطنت (۱۲۱۲-۱۲۵۰هجری قمری)

اندیشه در باره مساله جانشینی در دولت قاجار همزاد تأسیس دولت قاجار بود. آغا محمد خان برادرزاده اش را به برادران خود ترجیح داد و از سوی دیگر، تی را طرح نمود که اختلاف و کشمکش بین دو طایفه مهم قاجار(قویونلو و دولو) را از بین برده، طایفه رقیب را در قدرت مشارکت دهد و با ازدواج های از پیش تعیین شده به تدریج سلطنت را در طایفه ی قویونلو تثبیت نماید (آوری ۱۳۸۸: ۶۷). حکومت ۳۸ ساله ی فتحعلی شاه با وقایع مهمی در جهان از جمله ظهور ناپلئون و توجه خاص برخی دول اروپایی به ایران مصادف شد. بعلاوه یکی از شدیدترین و طولانی­ترین جنگ­های خارجی ایران، یعنی جنگ این کشور با روسیه تزاری در دو مرحله در این زمان اتفاق افتاد.همزمان با پیشروی روس ها در قفقاز، رقابت اروپاییان در ایران نیز به شدت افزایش یافت. مسئله ی جنگهای ایران و روسیه و توجه شدید دربارهای فرانسه و انگلستان به ایران و رقابت شدید آن دو با یکدیگر برای جلب موافقت شاه و درباریان قاجار، وضعیت مبهمی در ایران ایجاد نمود که دربار قاجار را از هر جهت به ارتکاب اشتباه های مهم ی واداشت. در این بین زمامداران دولت قاجار بعضی از منافع و مصالح کشور را به نفع بیگانگان از دست داده، تنها به حفظ مقام سلطنت موفق گردیدند. دوره ی اول جنگ های ایران و روسیه (۱۲۱۹-۱۲۲۸ هجری قمری) به عهدنامه ی گلستان منجر شد که به موجب آن ایران پذیرفت جمیع سرزمین هایی که تا آن تاریخ روسیه تزاری متصرف شده است متعلق به آنان بشناسد. (میرزا محمد تقی سپهر، ۱۳۷۷: ۲۴۶ / ۱ - ۲۴۰) میرزا ابوالحسن خان شیرازی، ایلچی دربار ایران به روسیه، در سفرنامه اش دلیل جنگ اول ایران و روس را اختلاف های خانهایی که در ناحیه ی گرجستان ساکن بوده و برخی طرفدار ایران و برخی دیگر طرفدار روسیه بوده اند، می داند. (علوی شیرازی، ۱۳۶۳: ۲۳) جنگ های دوره دوم ایران و روسیه (۱۲۴۱-۱۲۴۳ هجری قمری) بدلیل کافی نبودن تجهیزات و نیروی نظامی ایران و جنگ های داخلی که فتحعلی شاه به مدت ۳۰ سال از ابتدای حکومتش درگیر آن بود، طولانی نشد. عباس میرزای ولیعهد که فرماندهی سپاه را بر عهده داشت نیز چون از پس مخارج سپاه بر نمی آمد نیز جنگ را زودتر خاتمه داد که به انعقاد عهد نامه ی ترکمنچای منجر گردید.(شمیم، ۱۳۸۷: ۹۲) در نتیجه ی این عهد نامه سرزمین های بیشتری به روسیه واگذار شد و همچنین پرداخت خسارت جنگ را نیز به ایران تحمیل کرد. محمد تقی لسان الملک سپهر در ناسخ التواریخ قاجاریه مفاد این دو عهد نامه را تمام و کمال بیان کرده است (میرزا محمد تقی سپهر، ۱۳۷۷: ۱/ ۲۴۶ -۲۴۴).

دوره­ی فتحعلی شاه را باید دوره ی شکل گیری نهایی قاجاریه دانست، چرا که نهاد های اداری و سازمانی که پایه­های یک حکومت پایدار هستند در دوره ی فتحعلی شاه شکل گرفت. هر چند نظام اداری و دیوانی قاجار را نمی توان به مفهوم علمی آن دیوانسالاری (بوروکراسی) نامید. تشکل ی جدیدی که با حکومت قاجار پدید آمد، آماده پذیرش سازمان­های جدید اداری نیز بود که همراه با ارتباط ی- اقتصادی ایران با اروپا به ظهور رسید و در فصول بعد مورد بحث قرار خواهد گرفت. با توجه به وسعت شکل گیری نظام ایالتی و ولایتی در ایران، ایران عصر قاجار برای سازماندهی خود به تمرکز دستگاه های ی قوی نیاز بسیار داشت. حاکم نشین، والی، سر حد دار، فرمانروا و حاکمان تقسیم­های کشوری را با نام مملکت، ایالت و ولایت اداره می کردند. در این دوره ایالت­ها به بلوک بلاد، توابع و قصبات تقسیم و زیر نظر حاکمان و مسئولانی به نام بیگلر بیگی، نائب بیگلربیگی، قلعه بیگی، وکیل، امین دیوان و داروغه اداره می شدند. بعد از آن ها کلانتر شهرداری و کدخدا و در ایلات و عشایر خان، ایل بیگی و مانند آن قرار داشتند (کرزن، ۱۳۸۷: ۲/ ۵۷۰). استقرار شاهزادگان در ایالت ها و ولایت ها مبانی سلطنت را محکم تر می کرد، زیرا دوام بقای آنها در مقام فرمانروایی، مستم بقای سلطنت و درجه ی نفوذ قدرت آنان، تابع نفوذ و قدرت شاه بود. شاید بتوان دوام سلطنت قاجار راه گذشته از عامل های ت خارجی، نتیجه ی روش حکومت خویشاوند مدار قاجاریه دانست. ناسخ التواریخ شمار فرزندان و فرزند زادگان فتحعلی شاه را ۷۸۶ تن ذکر کرده است که بیشتر آن ها امور دیوانی و دولتی ولایت ها را بر عهده داشتند (میرزا محمد تقی سپهر، ۱۳۷۷: ۱/ ۵۲۳). البته بتدریج تشکیلات دیوانی و لشکری توسعه بیشتری یافت و منصب­های جدید جز منصب های وزارتی نیز افزوده شد. صدر اعظم، وزیر لشکر، منشی الممالک، صاحب دیوان، معیر الممالک، خطیب الممالک و منجم باشی از منصب های بازمانده ی ساختار دیوانی دوره های قبل شمرده می شدند، اما منصب های مهم دیگری با وظایف مجزا نیز در ساختار و تشکیلات اداری دوره ی اول قاجار ایجاد و شروع بکار کرد که از یک سو پیچیدگی و از سوی دیگر گسترش تمام داشت (فوران، ۱۳۷۷: ۲۱۵).تداوم سنت سلطنت که حداقل تا دوره ی مشروطیت به همان شکل قبل باقی مانده از ویژگی­های بارز دوره ی فتحعلی شاه محسوب می شود. سنتی که زاییده ی جامعه ایران بود، تقریبا با تمام ویژگی­ها از دوره­ی قبل به دوره ی قاجار انتقال پیدا کرد و سلطنت، حیطه ی اختیاراتش، نوع نگاه سلطنت به مردم و برعکس نوع نگاه مردم به آن، همچون دوره های قبل باقی مانده و قاجارها تحولی در آن ایجاد نکردند.

 

4-4-4-2- دوره­ی دوم سلطنت قاجاریه

1-4-4-4-2- محمد شاه دوم (غازی) (۱۲۵۰-۱۲۶۴ هجری قمری)

پس از مرگ عباس میرزا (۱۰ جمادی الثانی ۱۲۴۹ هجری)، فتحعلی شاه همچنان ت آغا محمد خان را در مورد جانشینی در پیش گرفت. وی پسر ارشد عباس میرزا، محمد میرزا را وارث بلافصل وی معرفی کرد که مادرش نیز از طایفه رقیب در درون قاجارها بود. این اقدام فتحعلی شاه، شورش شاهزادگان قاجار را پس از مرگ وی در پی داشت و برخی دیگر از شاهزادگان در تبعیت از پادشاه وقت مردد بودند، تا زمانی که محمد شاه به سعی و کوشش میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی که از دیرباز در دستگاه عباس میرزا در تبریز خدمت می کرد، به سلطنت رسید (اعتمادالسلطنه، 1367: 1631).

سلطنت چهارده ساله محمد شاه به همان شیوه حکومتی پادشاه قبلی بود. وی در مقام پادشاه چندان مورد ستایش و تمجید نبود. محاصره هرات از جمله حوادث مهم پادشاهی محمد شاه محسوب می شود که وی در راستای تمایل پدرش، عباس میرزا دست به چنین اقدامی زد. سرانجام محمد شاه که به تشویق روس­ها موفق به تسخیر هرات شده بود در نتیجه­ی اعتراض­ها و تهدیدهای انگلستان و تصرف جزیره ی خارک، جنگ با انگلستان را صلاح ندانسته ناچار شد از هرات چشم پوشی کند (شمیم، ۱۳۸۷ : ۱۳۴-۱۲۸). در داخل نیز محمد شاه درگیر شورش­هایی بود که در نقاط مختلف ایران روی داد، از جمله، فتنه سالار در خراسان، که این آشفتگی دوازده سال بطول انجامید، و نیز فتنه باب و قیام آقا خان امام اسماعیلی از سوی دیگر (شمیم، ۱۳۸۷: ۱۴۳ - ۱۳۶). این شورش­ها کماکان سرکوب می­شد اما، یا دوباره جان می­گرفتند یا این که به شکلی دیگر خود را نشان می­دادند. نکته دیگری که در این دوره اهمیت دارد روابط محمد شاه با علما و ت است. خاندان قاجار از همان آغاز تلاش برای دستیابی به قدرت ادعای جانشینی صفویان بودند اما به مانند آنها از خاندان سادات نبودند و لذا نمی­توانستند مدعی داشتن نیابت امام زمان را برای حکومت داشته باشند. به همین دلیل بسیار تلاش نمودند که با ابزارهای متفاوت رضایت و یا حداقل عدم مخالفت علما را با سلطنت خویش به دست بیاورند. این رویه در زمان آغامحمد خان شروع شد و فتحعلی شاه آن را گسترش داد. اما محمد شاه با توجه به نفوذی که وزیر صوفی مسلک و نه چندان خوش نامش حاجی میرزا آغاسی بر او داشت، در اوان جوانی به تصوف گرایید، در نتیجه نسبت به نقش سنتی شاه به عنوان حامی و مدافع علمای شیعی بی تفاوت گشت. از این زمان بود که تنفر شدید از قاجارها و اعلام نامشروع بودن حکومت آنان که موجبات مخالفت عمومی را با آنها در تحریم تنباکو در عصر ناصرالدین شاه و در کل دوره مشروطه تا سقوط نهایی سلسله قاجار فراهم آورد، در بین علما بوجود آمد (الگار، ۱۳۶۹: ۱۲۱- 120).

 

2-4-4-4-2- ناصرالدین شاه: (۱۲۶۴-۱۳۱۳ هجری قمری)

پس از مرگ محمد شاه هیچ گونه مخالفتی جدی برای جلوس ولیعهد به تخت که در آن زمان ۱۶ ساله بود به عمل نیامد. هرچند که در ولایات اغتشاشات و نا امنی هایی روی داد. خصوصا پایتخت کانون توطئه بر ضد حاجی میرزا آغاسی گردید . بنا بر صلاح دید سفرای بریتانیا و روسیه حاج میرزا آغاسی از کار کناره کشیده و ناصرالدین میرزا شش هفته پس از مرگ پدرش از تبریز به تهران آمد و تاجگذاری نمود (خورموجی، ۱۳۴۴: ۴۱/ ۲ -۳۶). العمر دوران پنجاه ساله سلطنت ناصرالدین شاه علاوه بر طول مدت و جنبه های گوناگون ت خارجی که بیشتر متضمن زیان های جبران ناپذیر برای ملت ایران بود از لحاظ اجتماعی و تغییر افکار ی مردم نیز قابل توجه است. دوره اول حکومت ناصرالدین شاه (۱۲۶۴-۱۲۷۳ه.ق)، او تحت تاثیر صدر اعظم کاردان خود، خواهان سر و سامان دادن به اوضاع و اصلاح امور شد. میرزا تقی خان امیر کبیر صدر اعظم، امیر نظام و فرمانده قشون ناصرالدین شاه که دست پرورده قائم مقام بود، وقتی به قدرت رسید راه وی را در مسیر اصلاحات ادامه داد. تا پیش از این در خاندان قاجار، عباس میرزا تنها کسی بود که به اصلاحات، که پایه های حکومت را تقویت می کرد، علاقه داشت و در مدتی که فرمانروایی آذربایجان را عهده دار بود، اجرای آن را در ارتش، دستگاه دیوانی و آموزش و پرورش آغاز کرد (آوری، ۱۳۸۸ :۷۴-۷۳). نه پدر و نه پسرش، محمد شاه، برای انجام اصلاحات از بالا تلاش جدی به عمل نیاوردند و هر دو تا حد زیادی به روش­های سنتی حکومت کردند. همانگونه که قائم مقام در ذهن عباس میرزا اثر کرد، امیرکبیر نیز در تلاش بود تا ذهن مستبد شاه را برای پذیرش اصلاحات مساعد سازد تا دست کم از اقدامات وزیرش حمایت کند. اما منافع پنهان کسانی که شاه جوان را علیه وزیر اعظم تحریک میکردند و او را از افزایش قدرت امیرکبیر می ترساندند سبب شد که با قتل وی در هفدهم ربیع الاول سال ۱۲۶۸ هجری به تغییرات ی اجتماعی که امیر کبیر ایجاد کرده بود پایان بخشیده شود. حتی زمانی که شاه عملا اصلاحاتی را ضروری دید، نتوانست وزیری به کار آمدی امیرکبیر بیابد. با مرگ امیر و حذف او از صحنه، تمام اصلاحاتش بدست فراموشی رفت؛ درباریان و صاحب منصبان حقوق و امتیازات سابق خود را دوباره به دست آوردند و از ابداعات و اصلاحات وی تنها مدرسه فنی و نظامی دارالفنون باقی ماند. از دیگر اقدامات امیر کبیر سرکوب فتنه باب (۱۲۶۵هجری) بود. بنیانگذار این فرقه سید علی محمد باب، خود را باب یا واسطه بین مردم و مهدی موعود معرفی کرد. در سال ۱۲۶۵ هجری قمری بابی ها در کنوانسیونی در بغداد جدایی خود از دین اسلام را رسما اعلام کرده و موضع خصمانه ای علیه ون ایران اتخاذ کردند که به دستگیری آنان و اعدام پیشوایشان در تبریز انجامید (آوری، ۱۳۸۸: ۱۳۱-۱۲۱). اصلاحات امیرکبیر و سفرهای ناصرالدین شاه به اروپا، که به تشویق مشیرالدوله سپهسالار انجام گرفت، شاه را واداشت تا وظایف دولت را میان شش وزارت خانه تقسیم کند. در ضمن، مجلسی به نام مجلس دربار اعظم یا دارالشورای کبری دولتی تشکیل شد که بطور معمول، این مجلس با اموری موافقت می کرد که اراده شاه به آن تعلق گرفته بود (محمد حسن خان اعتماد السلطنه، ۱۳۴۶: ۱/165). تعداد این وزارت خانه ها به مرور زمان و بر اساس مقتضیات افزایش یافت. اما ناامیدی حاصل از ناتوانی دولت مرکزی ناصرالدین شاه را وادار به تجدید نظر در ایجاد دولتی اصلاحگر تحت فرمان وزیری قدرتمند نمود. میرزا حسین خان سپهسالار وزیر انتخابی ناصرالدین شاه، از بسیاری جهات شبیه به امیرکبیر بوده و تمایل بسیاری به اصلاحات از بالا داشت. اما تفاوت عمده این دو نخست وزیر در دیدگاهی بود که نسبت به میزان وابستگی به دول اروپایی داشتند. میرزا حسین خان معتقد بود که برای پیشرفت ایران باید تا جای ممکن از بریتانیا کمک طلبید. همین منش سپهسالار بود که بازگشای فصل جدیدی از اعطای امتیازات به بیگانگان در ایران شد. برخی از این امتیازات نظیر امتیاز رژی و لاتاری با مخالفت و اعتراض همراه بودند. مخالفان را گروهی از علما و عوام که با نوآوری­های غربی مخالف بودند، بعضی میهن پرستان و ترقی خواهان و یا کسانی که تحت تاثیر روسیه قرار داشتند، تشکیل می دادند. هر چند که روس­ها نیز در دوره­ی نخست وزیر بعدی یعنی امین السلطنه از اعطای امتیاز بی بهره نماندند ( آوری، ۱۳۸۸: ۱۴۲-۱۳۴). جا به جایی در مواضع قدرت روسیه و بریتانیا در ایران از جمله پیامد های جنبش تنباکو بود. وابستگی ی و اقتصادی ایران به بریتانیا کاهش یافته و به یک دولت غربی مرتجع تر نظیر روسیه افزایش یافت ( فوران، ۱۳۷۷: ۲۵۹). غرامتی که بابت لغو امتیاز رژی باید پرداخت میشد از دیگر پیامد­های این جنبش است. با افزایش مالیات­ها به منظور پرداخت وام و جبران کسری بودجه فشار زیادی بر دهقانان وارد شد (فوران، ۱۳۷۷: ۲۵۹). شاه محبوبیت خود را از دست داد و سرانجام توسط یکی از مریدان سید جمال الدین اسد آبادی به نام میرزا رضای کرمانی در ۱۷ ذیقعده ۱۳۱۳ قمری در بقعه ی حضرت عبدالعظیم و در آستانه ی پنجاه و یکمین سال سلطنتش ترور شد (شمیم، ۱۳۸۷: ۱۸۴).

 

5-4-4-2- دوره سوم سلطنت قاجاریه

1-5-4-4-2- مظفرالدین شاه: عصر تحول (۱۳۱۳-۱۳۲۴هجری قمری)

مظفرالدین شاه در حالی به پادشاهی رسید که با مشکلات بسیاری مواجه بود. ابزار کار آمدی نیز برای مقابله با آن نداشت و یک جنبش بزرگ مردمی در حال شکل گیری بود. وی که با اعطای امتیازات بسیار به روسها و انگلیسیها کشور را بسیار مقروض کرده بود از این طریق مبالغ لازم برای سفر های اروپایی و بذل و بخشش های شاهانه را تهیه نمود. نکته ای که در مورد این امتیازات مهم به نظر می­رسد، این است که هیچ گونه موازنه­ای از لحاظ قوای ی و نظامی بین گیرندگان امتیاز و کشور ایران وجود نداشت. تغییرات و آشفتگی های اقتصادی و اجتماعی ایران قرن نوزدهم که سلطه رو به رشد ی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای غربی، به ویژه روسیه و انگلستان، تا حدی سبب آن بود، باعث آغاز دشمنی فزاینده با حکومت و نسبت به خارجیانی که نفوذ و سلطه خود را بر ایران افزایش می دادند گردید. آشفتگی های اقتصادی نظیر سقوط قیمت صادرات ایران در مقایسه با واردات اروپا، سقوط قیمت جهانی نقره که اساس پول ایران بود، تبدیل کارگران صنعت قالی بافی به کارگرانی جیره بگیر و افزایش بیکاری را شامل می شد. بسیاری از بازرگانان و کارگران ایرانی که به هند، روسیه، ماوراء النهر و ترکیه سفر می کردند، شاهد اصلاحات بودند و در مورد افکار آزادی خواهانه و اساسی می­شنیدند هند، روسی که راه­هایی برای تغییر شکل حکومت و قبول ت­های نوین و قدرت گیری ارائه می داد که می­توانست به ایران کمک رساند و کشور را از کنترل بیگانگان رهایی بخشد (آبراهامیان، ۱۳۸۸: ۷۴).در پی پیروزی ژاپن بر روسیه در جنگ (۱۹۰۴-۱۹۰۵ میلادی)، این امر الهام بخش ایرانیان مخالف با روسیه گردید. این عوامل در کنار رویدادهای کوچک دیگر بخش عمده ای از مردم را برای رویارویی با دولت آماده ساخت. اعتراض­ها از محرم ۱۳۲۳هجری (آوریل ۱۹۰۵ میلادی) آغاز گردید و در جمادی الثانی ۱۳۲۴ هجری (اوت ۱۹۰۶ میلادی) به اوج خود رسید و منجر به صدور فرمان تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی گردید. اعتراضات شامل تعطیلی بازار توسط بازرگانان و صرافان، بست نشینی در حرم عبدالعظیم و تحصن در حرم حضرت معصومه و سفارت انگلستان می شد (فوران، ۱۳۷۷: ۲۶۱). آرای سید جمال الدین اسد آبادی، عزل میرزاعلی اصغر خان اتابک از صدر اعظمی و روی کار آمدن امین الدوله، زمزمه­های تشکیل عدالت خانه، ضرورت مسئول بودن وزیران در برابر مردم، انتشار رومه هایی چون قانون و حبل المتین که آوای آزادی خواهی سر می دادند و مانند اینها از دیگر عوامل مهم در شکل گیری انقلاب مشروطه شمرده می­شوند.

 

2-5-4-4-2- محمد علی شاه: انحطاط قاجاریه (۱۳۲۴-۱۳۲۷)

مظفرالدین شاه ده روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت. محمد علی میرزا ولیعهد که سوگند وفاداری به رژیم مشروطه یاد کرده بود، در مراسم تاج گذاری اش با دعوت نکردن نمایندگان مجلس، اولین نشانه های مخالفت با مشروطه را اعلام کرد. وی که از حمایت روسیه تزاری برخوردار بود بدون توجه به اعتراض های نمایندگان مجلس، حکومتش را با براندازی رژیم جدید آغاز کرد (شمیم، ۱۳۸۷: ۴۵۲-۴۵). میان محمد علی شاه، پادشاه جدید که به استبداد تمایل داشت از یک سو و مجلس که روز بروز آگاهی بیشتری می یافت از سوی دیگر، کشمکش شدیدی جریان داشت. در این بین شاه چندین بار ناچار شد به مشروطه سوگند وفاداری یاد کند. براون در این باره می­گوید: محمد علی شاه، به رغم سوگند های فراوانی که در وفاداری به مشروطیت ادا کرده بود، خصومتش نسبت به مجلس ملی مرگ بار و نا گفتنی بود و طی مدت کوتاه سلطنتش این خصومت به صد شیوه بروز کرد» (براون، 1380: 151). پس از اینکه طبق قرارداد ۱۹۰۷م روسیه و انگلستان ایران را به منطقه ی نفوذ خود تقسیم کردند، نمایندگان مجلس با توجه به بالا گرفتن اعتراض­ها به این واقعه، از فرصت استفاده کرده و متمم قانون اساسی را در شعبان ۱۳۲۶ قمری به امضای محمد علی شاه رساندند. (فوران ۱۳۷۷: ۲۶۳) تا اینکه بار دیگر رابطه ی محمد علی شاه و مشروطه خواهان بحرانی شود. شاه در ۲۳ جمادی الثانی مجلس را توسط لیاخوف روسی به توپ بست و از کسانی که به باغ شاه پناه برده بودند عده­ای را تبعید، بسیاری از نویسندگان و ناطقان مشروطه را به قتل رساند و عده­ای را نیز به زندان افکند. سر انجام با فتح تهران توسط نیروهای آزادی خواه در ۲۷ جمادی الثانی ۱۳۲۷ قمری محمد على شاه ابتدا به باغ سلطنت آباد و سپس به سفارت روسیه پناه برد و از سلطنت استعفا داد (نوایی، 1377: 136).

 

3-5-4-4-2- احمد شاه: سقوط قاجاریه (۱۳۲۷-۱۳۳۸هجری قمری)

تاجگذاری احمد شاه هفده ساله، هشت روز پس از آغاز جنگ جهانی اول (۱۹۱۴ میلادی) انجام شد. در دوره­ای که کشور درگیر ، ویرانی اقتصادی و شورش ها و درگیری های داخلی بود، او فرمانروای ضعیفی از کار درآمد. با اینکه ایران از آغاز جنگ، بی­طرفی خود را اعلام کرده بود، اما عملاً به صحنه جنگ مبدل شد. از آغاز سده نوزدهم تا جنگ جهانی اول، صفحات شمالی ایران زیر سلطه روسیه و صفحات جنوبی تحت سیطره­ی انگلستان بود. از طرفی در داخل کشور، در گیلان آذربایجان، خراسان و سایر نقاط مملکت در برابر سلطه خارجیان و دولت قاجار مقاومت­هایی سازمان داده شد. نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان که منشاء آن به اقدامات ضد روسی و ضد انگلیسی بر می­گشت، جنبش­های خودمختاری در آذربایجان به رهبری شیخ محمد خیابانی، در خراسان به رهبری کلنل پسیان و در خوزستان به رهبری شیخ خزعل آغاز شده بود. جنبش­ها و دگرگونی­های ی و ایدئولوژیک در کشور های همسایه، ایرانیان را بسیار تحت تاثیر قرار داد. از جمله این جنبش ها عبارت بودند از انقلاب­های روسیه و قفقاز، جنبش­های ملی­گرا علیه انگلیسی­ها در عراق، مبارزه ترک­ها علیه اشغال خارجی، نهضت­های ملی گرایانه و پان اسلامیست میان مسلمانان هندوستان. در چنین شرایطی ایرانیان خواهان حکومتی دارای قدرت برای ایجاد تمرکز و انجام اصلاحات بودند (نیکی کدی، ۱۳۸۵: ۱۳۶) همزمان دولت بریتانیا به منظور حفظ موقعیت برتر نسبت به اتحاد جماهیر شوروی و تغییر حکومت در ایران، تلاش گسترده­ای را آغاز کرد و زمینه­های یک کودتا را در ایران فراهم آورد. رهبری کودتا را رضا خان که فرمانده ارتش بود و سید ضیاء الدین طباطبایی یک رومه نگار ملی­گرا بر عهده داشتند. پس از فتح تهران توسط رضا خان، شاه به عنوان تنها راه چاره، به خواسته­های آنان تن داده و سید ضیاء را به نخست وزیری و رضا خان را به فرماندهی ارتش منصوب کرد (نیکی کدی، ۱۳۸۵: ۱۳۹-136). رضا خان توانست امنیت را به کشور بازگرداند و همه ی شورش ها را سرکوب کند. وی از این موفقیت ها استفاده کرده و از پست وزارت جنگ به نخست وزیری رسید. احمد شاه عملا حکومت را به رضا خان سپرد و برای مدت نامعلومی عازم سفر اروپا شد. سرانجام مجلس پنجم در اوایل آبان ماه ۱۳۰۴ شمسی (ربیع الثانی، 1344 قمری)، با اکثریت آرا به خلع احمد شاه قاجار رای داد و دو روز بعد سلطنت را به خاندان پهلوی تفویض کرد (فوران، 1377: 304-309).


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها